یاد خدا

نوشته شده در سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,| ساعت 14:23| توسط mina|

وقت اذان بود تمام ذهنم درگیر این بود  که چه قدر پول جمع کرده ام اصلا به اذان توجهی نمی کردم سریع پول هایم را می شمردم و........

با خود فکر می کردم چه چیز هایی بهتر است بخرم و یا بهتر است آنها را پس انداز کنم پدرم لز کنارم رد شد قرآن را کنارم گذاشت وگفت:نمازت را فراموش نکنی.گفتم:یادم می ماند. اما فراموش کردم........

تنها و تنها به پول هایم فکر می کردم ناگهان قلبم گرفت نفسم با نمی آمد دیگر گرما را احساس نمی کردم پول ها را به طرفی پرتاب کردم دیگر کمکی به من نمی کردند دستم را به سمت قرآن بردم آن را روی سینه ام گذاشتم قلبم آرام گرفت گرما،از قرآن وارد قلبم شد و تمام قلبم را فرا گرفت نفس عمیقی کشیدم و گفتم : خدایا ببخشید که فراموشت کردم.....

اولین کهری که بعد از آن اتفاق کردم نماز خواندن بود.......

نوشته شده در سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,| ساعت 14:18| توسط mina|

وقتی نماز می خونی بدان با مهربان ترین مهربانان حرف می زنی.......

با کسی حرف می زنی که دوستت دارد، کارهای خوبت را چند برابر می کند و به دنبال بهانه ایست تا گناهانت را ببخشد.......

آن وقت بیش از هر وقتی از نوازت لذت می بری......

نوشته شده در سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:,| ساعت 13:59| توسط mina|

 

دیگر دنیا خاکستری شده بود،برف ها سیاه بود ٰ،درختان خاکستری بود، حتی رنگ سفید هم در دنیا دیده نمی شد .تنها آرزوی مردم راه نجاتی بود، راه نجاتی که آنها را از این دنیای خاکستری جدا کند و به اعماق رنگ ها ببرد .تصور همه ی مردم این بود که دو راه نجات وجود دارد یکی کاغذ بی ارزش کثیفی به نام اسکناس و دیگری مرگ. اما یک قاب بود، یک قاب عکس که درونش زندگی جریان داشت درونش دختری بود با چادری سفید و گل های قرمز و صورتی و در مقابلش سجاده ای سبز بود و از پنجره ی خانه اش درخت سزی پیدا بود و پرندگان رنگی اما این قاب در مقابل چشم مردم نبود بلکه در دل مردم بود اما هیچ کس نمی دانست که در اعماق قلبش هزاران رنگ نهفته است تنها چیزی که مردم می دانستند این بود که بگویند الله اکبر و به خیال خودشان راحت شوند و هیچ کس نفهمید در اعماق این الله اکبر صدها رنگ نهفته است هیچ کس نفهمید که در اعماق این الله اکبر زندگی نهفته است و هیچ کس فکر نکرد که شاید تنها راه نجاتش همین الله اکبر باشد.

                                                        امیدوارم شما عمق این الله اکبر را با تمام وجود احساس کنید.

نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 23:10| توسط mina|

 

دیروز

در دلم چیزی هی در می زد

ناگهان

صدایی آمد

و دلم ساکت شد

تا که بشنوم آن آوا را

و دلم پرواز کرد

و رفت

و من بی خبر از همه جا

نشتم

در مقابل آن جعبه ی جادویی

و فرامشی

و دریای فراموشی

و من غرق می شوم در آن

و غرق می شوم تا....

تا سیاهی.....

و آن آوا

می رود در کنج غربت

ومن بی خبرم از آن

نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 23:0| توسط mina|

                            

گل های سجاده ام خشکیده اند

آب می خواهند،اما،نه هر آبی

آب وضویی که از دستان من می چکد

نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 22:57| توسط mina|

چادر نمازم خاک خورده است

تای سجاده ام سفت شده

مدت هاست که بند تسبیحم پاره شده

مهرم تکه تکه شده

شاید بهتر است بگویم قلبم خاک خورده سنگ شده و....

نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 22:49| توسط mina|

فاطمه زهرا(س):

كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد

 

نوشته شده در سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 22:50| توسط mina|

اولین نمازت را به یاد داری؟

کاش همیشه در آن روز می ماندیم

تا بهشت در قلبمان می ماند نه در رویایمان

نوشته شده در پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 15:25| توسط mina|

 

دنیایمان تمام است

دیگر آخرین باری را که از ته دل نماز خواندیم،فراموش کرده ایم

نوشته شده در پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:,| ساعت 15:15| توسط mina|















قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت